دلنوشته ای بر ساحل مهتاب

Draconian - Dusk mariner

Draconian 

Sovran (2015) 

6. Dusk mariner

دریانورد سپیده دم


No light finds me
Perish like the setting sun
No truth defines me
Unburdened like the fallen one

+ هیچ نوری مرا اینجا پیدا نمیکند

و من ضعیف همچو خورشید درحال غروبم

هیچ حقیقتی مرا وصف نمی کند

و همچو شکست خورده ای سبک بارم


I'd give you my love
But it's freezing cold
My lips ever sealed
And the things I have done
Are slowly growing old,
Yet dying to be healed

- من عشقم را به تو میدادم

اما به شدت سرد است

لب هایم مهر سکوت خورده

و کار هایی که کرده ام،

به آرامی پیر می شوند

با این حال برای بهتر شدن میمیرند


No heart guides me
Frozen in the depths below
No fear leaves me
I'm haunted by a distant soul

+ هیچ قلبی مرا راهنمایی نمی کند

درحالی که در اعماق یخ زده ام

و هیچ ترسی مرا ترک نمی کند

به دست روحی در دوردست گرفتارم


She gives me her voice
She gives me her soul
Yet demons in my view
As fear breaks down
I weep to understand
I was already you

- او صدایش را به من می دهد

او روحش را به من می دهد..

با این حال دیدگانم سوی دیو هاست

درحالی که ترس شکست می خورد

من اشک می ریزم تا در نهایت درک کنم

که من همیشه، "تو" بوده ام…


Living in a circle of decay
Where morn remains the night
Under these starless skies
Love's out of sight

- در چرخه ای از پوسیدگی زندگی می کنیم

جایی که اندوه در شب باقیست

زیر این آسمان های بی ستاره

عشق دور از ذهن است


Breathe carelessly,
Be all you feared as a child
See, it's only me
And not the heavens
Coming down on you

+ شجاعانه نفس بکش

آنی باش که در کودکی ترسیده ای [باشی]

ببین، فقط منم!

و نه بهشت

که سویت می آید


No light finds me

هیچ نوری مرا نمی یابد…


She gives me her voice
She gives me her soul
This angel in my view
As fear breaks down
I weep to understand
I was already you

- او صدایش را به من می دهد

و روحش را به من عطا می کند

این فرشته مقابل چشمانم!

درحالی که ترس در هم می شکند

و من اشک میریزم تا در نهایت درک کنم

که همه این مدت من، تو بوده ام


We were living in a circle of decay
Where morn remains the night
Under these starlit skies
Love marks our flight

- ما در چرخه ای از زوال زندگی می کردیم

جایی که شب هایش سرشار از اندوه بود

زیر این آسمان پر فروغ از نور ستارگان

عشق پرواز ما را رهنمون می شود..


Farewell!

بدرود! 


 

...... 

بعد این همه مدت

ینی درست از روز وفات حضرت زینب.. 

اینجا بسته بود

اینجایی که حکم خونه من رو داشت 

مثل یه کلبه آروم و گرم توی یه جنگل تاریک و سرد

ولی مدت ها بود متروک و ویرانه بود

درست مثل قلب من.. 

ولی امشب دوباره اومدم.. 

 

 

این شعر و پست هم نشونه ای باشه برا دوست داشتنت... 

 

درباره شعر : قسمت های + دار توسط خواننده زن (ینی عشقم! که کعرف حضوره!) خونده میشه و قسمت های - دار توسط مرد (اندرس خودمون!) 

که احتمالا تو بار معناییش فرق داره


Clouds - if these walls could speak

Clouds

03. If these walls could speak 


 

shapes
silent and static
there's nothing here but the white
it scares me to close my eyes
this is not how I dreamed
it's not how I had hoped
let me scream
I can't even speak
my mind is a storm
my body is a void
and all who enter now
(return to white)
must fall past this heart
(there are no sides)
bound in the flow
(only direction)
that slowly bleeds ahead
(and destination)
to where silence is king

pain will be no more
touch will be no more
fear will be no more
love will be no more


 

اشکال
سکوت و سکون..


چیزی اینجا نیست.. جز سفیدی
و این مرا میترساند تا چشمانم را ببندم
این، چیزی نیست که رویایش را داشتم
و آنطور که امیدوار بودم…


بگذار فریاد بکشم
حتی نمیتوانم سخن بگویم
ذهن من طوفانیست
جسم من پوجی بیش نیست 
و هر آنکه اکنون وارد میشود
(بازگرد به سفیدی)
باید ورای این قلب سقوط کند
(هیچ وجهی وجود دارد)
اسیر  در حرکت
(تنها جهت)
که خونش به آرامی رو به جلو جاریست
(و مقصد)



و به جایی که سکوت پادشاه است…


درد بیشتر نمی پاید
احساس بیشتر نمی پاید

ترس بیشتر نمی پاید
عشق بیشتر نمی پاید...

Clouds - Doliu (2014)

Artist: Clouds
Title: Doliu
Year: 2014
Genre: Atmospheric Doom Metal

 


Draconian - Rivers between us

Draconian 

Sovran (2015) 

8.Rivers between us 



Where is the world I saw in your eyes?
It lived through the night, then whispered goodbye.
The cuts in your skin and the red in my eyes.
This winter inside is crushing me now.

کجاست آن جهانی که در چشمانت دیدم؟

شب را به زندگی گذراند، پس زمزمه کرد "خدانگهدار".

زخم های روی پوست تو و قرمزی درون چشمان من

این زمستان درون

اکنون مرا می شکنند...


"I am alone, I am scorn, I can't remember to forget you,
I just weather the storm".

من تنهایم..  من عاجزم..  

نمیتوانم فراموش کردنت را به خاطر داشته باشم

فقط طوفان را تحمل میکنم..


The love that I had, it drowned with the tide,
stirring the waters where hearts lay bare.
The cuts in your skin and the red in your eyes.
Enfolding this shame into despair.

عشقی که داشتم،  همراه موج غرق شده

و آب را،  جایی که قلب های عریان خوابیده اند،  متلاتم میکند

زخم های روی پوست تو و قرمزی درون چشمت

این شرم را به آغوش اندور می سپارد


Let me take the noose from our necks and carry us home.
Still so alive, even after you die, transcending with time.
We're just two cripples who fail to belong.

Yes, we are two cripples, but we need to hold on.

بگذار این طناب [دار] را از گردنمان کشیده و به خانه برویم

همچنان زنده ام. حتی پس از مرگ تو. درحال بالا رفتن در زمان

ما تنها دو درمانده ی عاجز از "تعلق" یم

آری. ما دو درمانده ایم. اما میخواهیم صبر کنیم


From this flesh my spirit longs to break away.
Did you ever feel this cosmic circumstance was never enough?
Wake me slowly if ever at all.
Wake me slowly or watch me fall.

روح من در تلاش است تا از این کالبد بیرون برهد

آیا تا کنون حس کرده ای این حال کیهانی هیچگاه کافی نبوده؟

هرچه باشد مرا به آرامی بیدار کن

به آرامی بیدارم کن و یا مرا تماشا کن که سقوط میکنم


The life that I had is gone with the tide (Watch me fall)
Another deception, I whisper goodbye.
The cuts in my flesh, the red in your eyes (Watch me fall).
These demons inside, they die with me now.

آن زندگی که داشتم همراه امواج مرده است

(مرا بنگر که سقوط میکنم)

تزویری دیگر،  و من خداحافظی میکنم

زخم هایی روی جسم من، قرمزی درون چشمان تو

(مرا بنگر که سقوط میکنم)

این اشباح درون،حال همراه من میمیرند... 


 


صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 22 صفحه بعد